- وحید، کودکی مبتلا به اُتیسم بود. وقتی به سن مدرسهرفتن رسید، پدر و مادرش هر چه جستجو کردند مدرسهای برای کودکان اُتیسم در شهر پیدا نکردند. پدر و مادر وحید آدمهایی امیدوار بودند برای همین نامهای به آموزش و پرورش نوشتند تا آموزش و پرورش فکری برای کودکان اُتیسم کند و مدرسهای برای آنها بسازد.
- پدر و مادر وحید با خودشان فکر کردند یک سال وحید به مدرسه نرود اما سال آینده به مدرسه ویژه کودکان اُتیسم برود. فعلا با وحید و پدر و مادرش کاری نداریم و به زندگیِ نامه پیشنهادی پدر و مادر وحید میپردازیم:
- نامه خوبی بود. شاید رنگ و لعاب جذابی نداشت و اعتراضی بود اما پیشنهاد خوبی داشت. پیشنهاد ساختن مدرسه ویژه دانشآموزان دارای اُتیسم. نامه پیشنهادی چند روزی را در اداره پست گذراند و پس از آن در عرض یک هفته به نگهبانی اداره آموزش و پرورش رسید. اولین خواننده نامه، معاونی در اداره آموزش و پرورش بود. او نامه را خواند و سری از تاسف تکان داد که چرا مدیران به کودکان اُتیسم توجه نمیکنند! او نامه را به معاونی دیگر ارجاع داد.
- آن معاون هم بسیار غصه خورد و عصبانی شد. او معتقد بود باید همه مدیران به کودکان اُتیسم خدمت کنند. معاون بعدی که نامه را خواند بسیار آدم دلسوزی بود و پس از خواندن نامه چند روز نتوانست غذا بخورد. نامه پیشنهادی چندین بار بین بخشهای مختلف اداره آموزش و پرورش دست به دست شد. چند ماهی گذشت تا در اداره آموزش و پرورش به این نتیجه برسند که این نامه باید به سازمان بهزیستی برود.
- نامه پیشنهادی، خودش هم از این روند خسته شده بود؛ فقط زبان شکایت نداشت. نامه به بهزیستی رفت. طبیعتا بهزیستی هم چندین معاونت دارد و نامه پیشنهادی چندین و چند بار بین دبیرخانه و معاونتهای مختلف چرخید. این فرایند هم چندین ماه زمان برد.
- نامه دوباره به اداره آموزش و پرورش پسفرستاده شد. باز هم معاونتهای مختلف. چندین بار دیگر نامه بین اداره آموزش و پرورش و سازمان بهزیستی در گشتوگذار بود. تا اینکه تصمیم گرفته شد نامه پیشنهادی به وزارتخانهای در پایتخت برود.
- شما میدانید ما که فقط یک وزارتخانه نداریم، پس نامه پیشنهادی، سفر سختی را در پیش داشت. وزارتخانهها و ادارهها و معاونتها و بایگانیها و حتی آبدارخانهها!
- نامه پیشنهادی آنقدر چرخید و چرخید و چرخید تا در یک صبح سرد زمستانی در بایگانی یک اداره، بازنشسته شد.
- از قصه وحید غافل نشویم. در طی سفرهای نامه پیشنهادی، وحید، با تلاش و همت پدر و مادرش در خانه درس خواند، همه مقاطع تحصیلی را گذراند، در کنکور قبول شد و حالا در رشته مهندسی کامپیوتر درس میخواند.
مرتضی رویتوند / روزنامه ولایت