دیروز که از سرکار برمیگشتم آقا حشمت را در مقابل خانه دیدم. بعد از سلام و احوالپرسی لب به شکایت گشود که ماشین لباسشوییاش دیگر روشن نمیشود و از من نشانی یک تعمیرکار ماهر را خواست و من هم که دوستی فعال در این امور را میشناختم، نشانی را گفتم، اما آقا حشمت کروکی دقیق را میخواست؛ در جیبهایش گشتم و کروکی را بر پشت تکه کاغذی کشیدم. در هنگام کشیدن بودم که آقا حشمت با صدای بلند خندید. علت خندیدنش را که جویا شدم به خندهاش ادامه داد. چند لحظهای خندهاش ادامه داشت و پس از پایان خندهاش گفت: «تو چهجور روزنامهنگاری هستی که تکهای کاغذ در جیبت نداری!» تا بیایم از خودم دفاع کنم که دفترچهام در کیفم است و کیفم را در دفتر مجله جا گذاشتهام، دست در جیبش کرد و چندین تکه کاغذ به هم منگنهشده از جیبش درآورد و به سمت من گرفت: «از من یاد بگیر» به کاغذها که نگاه کردم متوجه شدم عکسهای چند کاندیدای دور قبل انتخابات در پشت آنهاست. متوجه تعجب من شد و گفت: «آره درست است. من هنگام انتخابات کلی از این برگههای انتخاباتی جمع میکنم و با آنها دفترچه یادداشت درست میکنم» اعتراض کردم و گفتم: «ولی آقا حشمت این برگهها برای معرفی کاندیدهاست!» باز هم خندید و گفت: «شما هنور خام هستی. چاپ این برگه ها فقط جنبه تبلیغاتی ندارد. شما فکر میکنید چرا هر کاندیدایی یک عالمه برگه تبلیغاتی چاپ میکند؟» شک نکن به فکر فرهنگ جامعه است. او میخواهد ترویج فرهنگ کند. یکی همین درستکردن دفترچه است. مردم میتوانند خاطرههای خود را در پشت اینها بنویسند. کلی از این طریق نویسنده کشف میشود» نمیدانستم شوخی میکند یا جدی اما او با جدیت بیشتری به حرفهایش ادامه داد: «تازه این برگهها اگر زیاد چاپ شود در سطح شهر پخش شود، نمای شهر را بهتر میکند و رنگ و لعابی به شهر میدهد.» به دیوار سنگی روبروی خانه ما اشاره کرد: «ببین این دیوار چهقدر بیروح است؟ با این برگههای تبلیغاتی حتما جلوه خاصی پیدا میکند. از اینها گذشته از نظر علم مردمشناسی با دیدن اینهمه چهرههای مختلف بر روی این برگهها در طول روز، کلی همه را خواهید شناخت.» کمی فکر کرد و گفت: «هیچ میدانی چرا پاییز فصل زیباییست؟ منتظر جواب من نماند و گفت: «به خاطر رنگارنگ بودن این فصل است. حضور این برگهها در شهر پاییزی دیگر میسازد. این برگهها حتی باعث رشد خلاقیت در جامعه میشود. اینکه این برگهها را بر روی دیوارها، پنجرهها، اتوبوسها و یا صورت مجسمهها بچسبانیم هر کدام مقدار خلاقیت ما را نشان میدهد و دیگران را مجبور می کند بیشتر خلاقیت به خرج دهند که برگهها را کجا بچسبانند.» دفترچهاش را در جیبش گذاشت و گفت: «به نظرم حتی این برگهها نقش مهمی در اقتصاد کشور ایفا میکند. چاپ این برگههای تبلیغاتی چرخ اقتصاد بسیاری از شرکتهای تبلیغاتی و چاپخانهها را میچرخاند»…
روزنامه مردمسالاری