یکی بود یکی نبود غیر از خدا هیچکس نبود. شهری بود که همه در آن نظافت را رعایت میکردند. همه مردم شهر زبالههای خود را در زبالهدان میانداختند. تقریبا هیچوقت زبالهای بر روی زمین دیده نمیشد و اگر هم زبالهای بود در بین شهروندان دعوا بود که چه کسی زباله را در زبالهدان بیندازد. محبوبترین شهروندان کسانی بودند که زباله بیشتری از روی زمین بردارند. آن شهر پاکیزهترین شهر تاریخ شمرده میشد.
تا اینکه یک روز شهروندی که از خیابان میگذشت کاغذی را بر روی زمین دید، خواست کاغذ را در زبالهدان بیندازد اما حس کرد گرسنه است و حوصله ندارد کاغذ را بردارد از طرف دیگر عذابوجدان نمیگذاشت که نسبت به نظافت شهر بیتفاوت باشد برای همین فریاد زد: «آهای! چه کسی این کاغذ را بر روی زمین انداخته است؟!» شهروند دیگری که صدای او را شنید از آنسوی خیابان فریاد زد: «وا اسفا! چه کسی بر زمین کاغذ انداخته است؟» چند نفری هم جمع شدند و سری به علامت تاسف تکان دادند. آن روز رفتگری آمد و کاغذ را برداشت و آن شب شهروندان شهر پاکیزه قصه ما با آرامش خوابیدند.
فردای آن روز شهروندی که با خودرویش به سرکارش میرفت کاغذ آدامسش را به بیرون پرتاب کرد و از آنجایی که دیرش شده بود ترمزی زد و با صدای بلند گفت: «ای وای! یک زباله بر روی زمین افتاده است!» این را گفت و گاز ماشینش را گرفت و رفت.
در روزهای بعد هم صداهایی از گوشه و کنار شهر به گوش میرسید. جملاتی فریادگونه چون: «شهر پر از زباله شده است!»، «نگرانم! باز هم زباله!»، «هر کسی زباله بر زمین بیندازد فرهنگش مشکل دارد!»، «شهر را پاکیزه نگه دارید!»
باری، دیگر این به یک تکنیک تبدیل شده بود، زباله را به صورت پنهانی بر زمین میانداختند و بلافاصله فریاد میزدند: «زباله زباله!» بعضی از شهروندان هم دیگر زبالههای خود را بیمحابا به خیابانها میریختند اما بر روی لباسهایشان چاپ شده بود: «زباله را نباید بر روی زمین بریزیم!»
چند ماه بعد تقریبا همه شهر پر از زباله شد اما در و دیوار شهر پر بود از پوسترها و تابلوهایی که در نکوهش ریختن زباله بر روی زمین سخن رانده بود. هر چند روزی هم همایشی در مورد نظافت شهری برگزار میشد.
بعضی از شهروندانی که همچنان به پاکیزگی شهر اهمیت میدادند اما
شهروندان شهر قصه ما مدتی بعد به این نتیجه رسیدند که حیف است شهرشان گمنام بمانند برای همین نامههایی به سراسر دنیا نوشتند و خود را پاکیزهترین شهر دنیا معرفی کردند و دکترین نظافت شهری را ارائه دادند.
مرتضی رویتوند
روزنامه ولایت