سرزمین واژه های مرتضی رویتوند

نارنجی‌ها در برابر صورتی‌ها

پیش به سوی لیوان شکسته!
 
«پاتریک آقا» آبدارچی شرکت «اورانجیان» بود. شرکت اورانجیان متعلق به آقای دیویدزاده بود که آقای دیویدزاده یکی از مدیران ارشد حزب نارنجی‌ها بود. این پاتریک آقا، یک روز در جلسه‌ای که در سالن کنفرانس شرکت اورانجیان برگزار می‌شد، لیوانی از دستش افتاد و شکست. در آن جلسه چندین و چند خبرنگار از رسانه‌های منسوب به نارنجی‌ها و صورتی‌ها حضور داشتند.
 در کشوری که ماجرای پاتریک آقا در آن اتفاق افتاد، دو حزب وجود داشت. حزب نارنجی‌ها و حزب صورتی‌ها. این‌ها شاید در ظاهر دشمن یکدیگر نبودند اما در خفا سایه یکدیگر را با تیر می‌زدند.
یک سوم جمعیت کشور پاتریک آقا، طرفدار نارنجی‌ها بودند، یک سوم طرفدار صورتی‌ها و یک سوم باقی‌مانده هم به فراخور شرایط در حمایت از این دو حزب در تغییر بودند.
باری، در جلسه‌ای پاتریک آقا لیوانی شکست و خبرنگاران چیزهایی یادداشت کردند و عکس‌هایی گرفتند و فردای آن روز خبرهایی در رسانه‌های خود منتشر کردند.
«صورتی‌نیوز» نوشت: «شکست سیاسی نارنجی‌ها!»
«روز صورتی» وب‌سایت منتسب به پسرعمه رییس حزب صورتی‌ها در تیتری جنجالی نوشت: «پایان کار نارنجی‌ها!»
روزنامه «ما صورتی‌ها» هم با انتشار عکسی از لیوان شکسته آقا پاتریک با تیتر «این بود مدیریت؟!» به تحلیل ضعف‌های نارنجی‌‌ها پرداخت.
پایگاه اطلاع‌رسانی «صوصو» هم نوشت: «نشانه‌ای برای اضمحلال نارنجی‌ها!»
پس‌فردای روز شکستن لیوان پاتریک آقا، رسانه‌های منتسب به نارنجی‌ها برای آنکه قافیه را نبازند وارد عمل شد:
«نارنج‌خبر» نوشت: «قضا و بلا بود! بر چشم بد لعنت!»
«نارنج‌پویان» هم که پایگاه اطلاع‌رسانی نارنجی‌ها بود تیتر جالبی انتخاب کرد: «تنها صداست که می‌ماند!» این پایگاه در توضیح این تیتر مخاطبان را به شنیدن فایل صوتی صدای شکستن لیوان توسط پاتریک آقا که در سایت قرار داده شده بود دعوت کرده و افزوده بود: «این صدای موفقیت‌های آینده ماست»
 هفته‌نامه «نرنج چون نارنجی هستی» هم با توضیح ماجرای لیوان پاتریک آقا نوشت: «با این صدا بیدار شوید! دیگر وقت خواب نیست!»
چند ماهی جنگ لفظی بین این دو حزب بالا گرفت تا آنکه مدیران نارنجی‌ها با خود فکر کردند دیگر جدال رسانه‌ای فایده ندارد و باید اقدامی جهان‌شمول انجام دهند. برای همین یک روز را در تقویم به عنوان روز «لیوان شکسته» نامیدند. همه در این روز لیوان‌های خانه خود را شکستند و لیوان‌های شکسته را در دست گرفتند و با لباس‌هایی نارنجی به خیابان‌ها آمدند.
صورتی‌ها هم در اقدامی متقابل روزی را در تقویم روز «چسب» نامیدند و در آن روز لیوان‌های شکسته خود را چسب زدند و لباس‌هایی صورتی پوشیدند و به خیابان‌ها‌ آمدند.
اقدام بعدی نارنجی‌ها افتتاح میدانی به نام «لیوان شکسته» بود که البته روز بعد افتتاح، صورتی‌ها آن میدان را تخریب کردند.
جدال بین دو حزب هر روز وارد مرحله جدیدی می‌شد تا آنکه برخی از تازه‌نارنجی‌ها حس کردند که نیاز به هوای تازه برای ادامه فعالیت‌های سیاسی جنبش لیوان شکسته دارند، برای همین به سراغ پاتریک آقا رفتند تا از او خط‌مشی جدید نارنجی‌ها را جویا شوند اما متوجه شدند که همان روز شکسته شدن لیوان، پاتریک آقا از شرکت اورانجیان اخراج شده است.

مرتضی رویتوند
روزنامه پیام آشنا

گزیده ای از نوشته ها

پیامکی که سرنوشت را تغییر نداد…!

نیما و مریم بسیار همدیگر را دوست داشتند و قرار ازدواج گذشته بودند. آن دو بسیار با هم تفاهم داشتند و خوشبختی بین آن‌ها جاری

دستان پینه‌بسته، شهر بی‌رحم

اوستا حمید، علی آقا، مشدی نعمت، حامد کاشی‌کار، رحمان و چندین نفر دیگر در دور میدان ایستاده‌اند و منتظر. یکی استاد بنایی است و یکی