من وزیرالرعایا هستم. از نام من تعجب نکنید؛ چرا که من متعلق به حدودا صد سال پیش هستم. در واقع این روح من است که با شما صحبت میکند. این در مرام روحها نیست که بیانیه صادر کنند اما دیگر کاسه صبرم لبریز شد و از صنف ارواح اجازه گرفتم که بیانیه صادر کنم. میدانید زمان ما وزیربودن اصول داشت، حرمت داشت، شأن و شخصیت داشت. من کلی در دانشگاههای معتبر درس خواندم، در زمینه وزارتی که قرار بود مسئولیتش را قبول کنم مطالعه کردم، از بزرگان آموختم و تازه پس از آن آداب احترام گذاشتن به مردم را یاد گرفتم و تازه شدم یک وزیر معمولی و سالها و سالها به مردم خدمت کردم تا مردم به من لطف داشتند و لقب وزیرالرعایا را به من اهدا کردند و من با جان و دل برای مردم تلاش کردم که البته وظیفهام بود و با افتخار خادم مردم بودم. خدا شاهد است در تمام دوران وزارتم هیچوقت چشم به بیتالمال نداشتم و با همان کتوشلواری که وزیر شدم با همان کتوشلوار از سمتم برکنار شدم که البته دلیل برکناریام سماجتم در درستزندگی کردن بود. اما این روزها با وزیرانی عجیبوغریب مواجه شدهام. وزیرانی که بیشتر روز را در توئیتر و اینستاگرام میگذرانند و بقیه روز هم که خسته هستند. وزیرانی که کار خود را درست انجام نمیدهند و فقط وعده و وعید میدهند. وزیرانی که حرف حمایت از تولید داخلی میزنند و اما از کتوشلوار تا ماشینشان بِرَند خارجی است. در مورد وزیران امروزی با پدیده تازهای هم مواجه هستیم. وزیران یادشان رفته وظیفهشان چیست و به جای خدمت به مردم، با مردم شوخی میکنند و مردم را سرکار میگذرانند. این وزیران فقط مانده است روی استیج بروند و استندآپ کمدی اجرا کنند! در چند مورد دیدهام وزیری کلی وعده میدهد که فلان روز خبری خوش در راه است و مردم فکر کردهاند خدمتی و یا گشایشی در امور مردم در کار است اما در روز موعود وزیر قاهقاه خندیده و چیزی شبیه یک لطیفه گفته است! وزیر جان! بزرگوار! همکار! آن صندلی که روی آن نشستهای حرمت دارد. تو آنجایی که به مردم خدمت کنی نه اینکه چون آدمهای توئیتندیده تندتند توئیت کنی! آن حقوقی که تو میگیری از عرق جبین میلیونها کارگر به دست میآید. به خودتان بیایید که عقاب سرنوشت بالای سر شما پرواز میکند!
مهر ۹۹