سرزمین واژه های مرتضی رویتوند

جلسه که بود و چه کرد؟

شاید فکر کنید جلسه همان مفهوم دور هم جمع شدن و صحبت‌ کردن در مورد موضوعی خاص و رسیدن به یک نتیجه مشخص است، اما این معنی سطحی جلسه است. جلسه یک مفهوم پیچیده، چند بُعدی و جهان‌شمول است. در برخی مواقع همین جلسه به ظاهر ساده می‌تواند باعث پیشرفت جماعتی مهم و تاثیرگذار باشد. یک جلسه می‌تواند بخش مهمی از گزارش‌کار یک مدیر باشد. همین جلسه باعث می‌شود یک مدیر سال‌ها و سال‌ها در منصب قدرت باقی بماند. فقط کافی است یک مدیر وقتی از او می‌پرسید: «خب مدیر با درایت! این همه سال چه‌کار کرده‌ای؟» یک زونکن از صورت‌جلسه‌هایی که حاصل جلسات مستمرش بوده ارائه کند و بگوید: «بیایید! من این همه کار کرده‌ام!» قبول کنید این پاسخ هر مخاطبی را تحت‌تاثیر قرار می‌دهد. شاید باورش سخت باشد اما در بسیاری از مواقع همین جلسه می‌تواند یک کشور را اداره کند! کافیست مدیران کشور فقط در جلسه شرکت کنند؛ جلسه پشت جلسه. شما مخاطب گرامی بدانید و آگاه باشید که نباید نتیجه‌‌محور باشید که این بسیار خطاست! صرفا تشکیل جلسه و حضور در آن مهم است. کشور هم طبیعتا خودش مدیریت می‌شود. مورد داشته‌ایم نام یک کشور را جلسه گذاشتند چرا که همه فعالیت‌های یک کشور محدود به چند صد جلسه بوده است که این جلسه‌ها حتی صورت‌جلسه هم نداشته‌ است و صرفا جلسه در حد خوردن موز و نوشیدن آب‌معدنی بوده است. به گمان نگارنده این کشورهای خارجی که این ‌همه پیشرفت کرده‌اند کاری نکرده‌اند جز جلسه. در اهمیت مفهوم جلسه همین بس که در برخی اسناد تاریخی آمده است «جلسوس» سرداری یونانی بوده است که با درایتش یونان را آباد کرده است که نام جلسه از نام آن سردار گرفته شده است. طبق آخرین آمارها نمودار رشد هر کشور نسبت مستقیم به تعداد جلسه‌های مدیران آن کشور دارد؛ یعنی هر چه قدر جلسه بیشتر، موفقیت آن کشور هم بیشتر. خلاصه آن‌که اگر متوجه شدید در کشور شما جلسه‌های زیادی برگزار می‌شود به آینده کشور خود خوش‌بین باشید. حالا شاید در ظاهر اتفاق مثبتی به چشم نیاید و یا آنکه در چندده سال کشور پیشرفتی نکند اما این جلسه‌ها یک کار ریشه‌ای است و اگر کمی صبور باشید در چندصد سال آینده کشور به شکوفایی می‌رسد. شاید شما آن سال‌ها را نبینید ولی حتما نوادگان شما آن شکوفایی را خواهند دید.

روزنامه ولایت

گزیده ای از نوشته ها

پیامکی که سرنوشت را تغییر نداد…!

نیما و مریم بسیار همدیگر را دوست داشتند و قرار ازدواج گذشته بودند. آن دو بسیار با هم تفاهم داشتند و خوشبختی بین آن‌ها جاری

دستان پینه‌بسته، شهر بی‌رحم

اوستا حمید، علی آقا، مشدی نعمت، حامد کاشی‌کار، رحمان و چندین نفر دیگر در دور میدان ایستاده‌اند و منتظر. یکی استاد بنایی است و یکی