سرزمین واژه های مرتضی رویتوند

وعده‌های رنگارنگ

در مورد اعتماد به نفس بالای آقا حشمت همان همسایه ما که در مورد همه موضوعات صاحب‌نظر است همین بس که گاه دیدگاه‌های خود را در مورد مسائل مختلف در قالب خطابه‌ای بلند‌بالا می‌نویسد و در تابلوی اعلانات ساختمان کنار قبض‌های برق و آب و تلفن و «لطفا نظافت ساختمان را رعایت کنید» و «کفش‌هایتان را در راهرو نگذارید» و «فرهنگ آپارتمان‌نشینی را رعایت کنیم» نصب می‌کند و از آنجایی که بارها و بارها در مورد آن خطابه از ما سوال می‌کند مجبوریم آن خطابه را با دل و جان بخوانیم. این خطابه‌ها شامل موضوعاتی مختلف است. از نقش بروکراسی اداری در رشد و توسعه ملل جهان سوم گرفته تا ساختار اقتصادی در دوران هخامنشیان.
شما را به خوانش آخرین خطابه ایشان دعوت می‌کنم.
به نظر من کاندیدهای نمایندگی مجلس باید تحت هر شرایطی تبلیغ کنند. یعنی هر کسی که فکر می‌کند مفید است باید تبلیغ کند. نه اینکه چهار تا پوستر رنگی بزند در و دیوار، نه. این روش‌ها دیگر منسوخ شده است. با انتشار عکس و رزومه کاری هم موافق نیستم. به نظر من یک کاندید خوب کاندیدی‌ست که خوب وعده و وعید بدهد. مهم نیست به وعده‌هایش عمل کند، مهم این است که وعده بدهد. در مورد همه چیز. وعده‌دادن هم روش خودش را دارد. شما باید پای درد دل مردم بشینید و ببینید چه مشکلی دارند و آن‌ها را یادداشت کنید و بر اساس آن تبلیغ کنید و وعده دهید. مثلا اگر مردم گفتند گرانی‌ست شما وعده دهید که اگر رای بیاوردید ۸۰ درصد قیمت‌ها را کاهش می‌دهید. اگر مردم گفتند حقوق ما کم است بگویید حقوقتان را ۴ برابر می‌کنم. اگر مردم گفتند سرد است شما بگویید شهر را استوا می‌کنم. اگر گفتند گرم است وعده دهید شعبه ۲ قطب شمال را دایر می‌کنم. این روند برای چند روز اول است تا مردم به شما توجه کنند، پس از آن دیگر «ژول ورن» را الگوی خود قرار دهید و تخیلی وعده دهید، حتی تخیلی‌تر از تخیل‌های روز اول. من خودم پس از تحقیقات بسیار فهرستی از تخیل‌ها یا همان وعده‌های مرسوم کاندیداها تهیه کرده‌ام. وعده‌هایی چون ایجاد بزرگترین پیست اسکی در شهر، تسهیل رفت‌وآمد به کره ماه و یا ارائه راهکار برای جلوگیری از انقراض کانگوروها. وعده‌ها نقش مهمی در ایجاد شور و نشاط در جامعه دارند. وعده‌های جدید مانند دمیدن روح تازه در کالبد شهر است. وعده‌ها رنگ و لعاب زندگی هستند. طبق نظر جامعه‌شناسان تا وعده‌ای نباشد کاری صورت نمی‌گیرد. البته من نظر جامعه‌شناسان را قبول ندارم. به نظر من همان وعده خالی کافی‌ست. کارکردن مهم نیست. مهم خود وعده است.
در پایان پیشنهاد می کنم مسئولان یک دایره‌المعارف وعده ایجاد کنند تا کاندیداها زیاد وقت خود را تلف نکنند و بلافاصه پس از کاندید شدن وعده‌‌های خود را ارائه دهند.


روزنامه مردم‌سالاری

گزیده ای از نوشته ها

پیامکی که سرنوشت را تغییر نداد…!

نیما و مریم بسیار همدیگر را دوست داشتند و قرار ازدواج گذشته بودند. آن دو بسیار با هم تفاهم داشتند و خوشبختی بین آن‌ها جاری

دستان پینه‌بسته، شهر بی‌رحم

اوستا حمید، علی آقا، مشدی نعمت، حامد کاشی‌کار، رحمان و چندین نفر دیگر در دور میدان ایستاده‌اند و منتظر. یکی استاد بنایی است و یکی