من مرتضی رویتوند هستم. نویسنده و روزنامهنگار. کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی. سالهاست داستان مینویسم. بیشتر طنز و بیشتر برای روزنامهها. چند فیلم کوتاه هم ساخته ام البته به صورت کاملا تجربی.
چندین جایزه هم در زمینه نویسندگی دارم.
سه کتاب هم تا حالا منتشر کردهام:
بیحوصلگی (داستانک)
صندلی شماره هفتصدوپنجاهوپنج (شعر مینیمال)
زرافهبودن یا زرافهنبودن؟ (یادداشتهای طنز)
هر چه فکر کردم بیشتر از این نمیدانم از خودم چه بگویم. انگار همه من در نوشتههای من است.
افسردگی حاد عزرائیل
عزرائیل چند وقتی خودش را در خانهاش حبس کرده بود. هر چه دوستانش به او تلفن میزدند او پاسخگو نبود. اوایل فکر میکردند دچار افسردگی مقطعی است که با توجه
راهنمایی عملی خونخوار شدن
«ولادیمیر» یک آدم خونخوار است. او برای رسیدن به قدرت بیشتر، آدم زیاد میکشد. سعی نکنید از روی نامش به نام کشورش پی ببرید چرا که نام او یک نام
دزدی، تریبون، اعتراض
در یونان باستان همهچیز خوب بود؛ شاید باورش برای شما سخت باشد اما خوب بودن همهچیز در یک کشور امری است شدنی. «تریبونیکس» یکی از سناتورهای معروف آن دوران بود.
یک روز پر از مثبتاندیشی
از خواب بیدار شد. لبخند زد. به خورشید سلام کرد. از امروز زندگیاش قرار بود تغییر کند. دیروز یک پکیج آموزشی مثبتاندیشی به مبلغ سیصدوپنجاه هزار تومان خریده بود. همه
کشور برای کیست؟
همانطور که شما بهتر از نگارنده میدانید ما سرزمین بسیار وسیعی داشتیم و بخش زیادی از کره زمین برای ما بود اما در طول تاریخ و بر اثر عواملی که
یک معمای ساده
در این یادداشت قرار نیست به موضوع خاصی اشاره کنیم. در این یادداشت نگارنده معمایی مطرح میکند و شما چند دقیقه فرصت دارید به آن پاسخ دهید. به کسانی که