سرزمین واژه های مرتضی رویتوند

من مرتضی رویتوند‌‌‌ هستم. نویسنده و روزنامه‌نگار. کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی. سال‌هاست داستان می‌نویسم. بیشتر طنز و بیشتر برای روزنامه‌ها. چند فیلم کوتاه هم ساخته ام البته به صورت کاملا تجربی.  

چندین جایزه هم در زمینه نویسندگی دارم.

سه کتاب هم تا حالا منتشر کرده‌ام:
بی‌حوصلگی (داستانک)
صندلی شماره هفتصدوپنجاه‌وپنج (شعر مینیمال)
زرافه‌بودن یا زرافه‌نبودن؟ (یادداشت‌های طنز)

هر چه فکر کردم بیشتر از این نمی‌دانم از خودم چه بگویم. انگار همه من در نوشته‌های من است.

نامه‌ی سرگشاده به امید

خانم یا آقای «امید»، امیدوارم حالتان خوب باشد؛ اگر از احوالات ما خواسته باشید ملالی نیست جز دوری شما. البته شما همیشه هستید، ما نبودیم هم شما بودید، اما وجدانی

ادامه مطلب »

سوژه‌ای برای نوشتن

یکی بود یکی نبود. غیر از خدای مهربان هیچ‌کس نبود. یک رییس بود یک کارمند. نه، یک رییس بود، یک نویسنده. یک روز نویسنده نزد رییس رفت و گفت: «رییس

ادامه مطلب »

آفرینش یک لبخند

سال‌ها بود که کشاورزی می‌کرد و از بامداد تا غروب آفتاب مشغول رسیدگی به زمینش بود. با کسی کاری نداشت و انگار کسی هم با او کاری نداشت. کشاورز جوانی

ادامه مطلب »

دستبندهای صورتی

«چیناک» شهر کوچکی در شرق اروپا بود. شهری که پس از جنگ‌جهانی دوم به آرمان‌شهر اروپا تبدیل شده بود. شهری که شهروندان آن با خوبی و خوشی کنار یکدیگر زندگی

ادامه مطلب »

شهری پر از حقیقت

اینستانوس یکی از دانشمندان معروف در یونان باستان بود. او چندین و چند اختراع مهم به ثبت رسانده بود و شهره عام‌وخاص بود. اما مهمترین اختراع او عجیب‌ترین اختراعش هم

ادامه مطلب »