سرزمین واژه های مرتضی رویتوند

من مرتضی رویتوند‌‌‌ هستم. نویسنده و روزنامه‌نگار. کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی. سال‌هاست داستان می‌نویسم. بیشتر طنز و بیشتر برای روزنامه‌ها. چند فیلم کوتاه هم ساخته ام البته به صورت کاملا تجربی.  

چندین جایزه هم در زمینه نویسندگی دارم.

سه کتاب هم تا حالا منتشر کرده‌ام:
بی‌حوصلگی (داستانک)
صندلی شماره هفتصدوپنجاه‌وپنج (شعر مینیمال)
زرافه‌بودن یا زرافه‌نبودن؟ (یادداشت‌های طنز)

هر چه فکر کردم بیشتر از این نمی‌دانم از خودم چه بگویم. انگار همه من در نوشته‌های من است.

زرافه‌بودن یا نبودن؟

سال‌ها پیش در یک جنگل سبز و خرم، شیر که سلطان جنگل بود تصمیم گرفت مسیر تنها رودخانه جنگل را به سمت خانه‌اش منحرف کند تا بتواند یک استخر برای

ادامه مطلب »

حرف را پایان نیست

در یونان باستان، به مناسبت پیروزی آتنی‌ها بر دشمنانشان قرار بود جشنی در میدان اصلی آتن برگزار شود. به این مناسبت از «حیرانوس» که سخنوری قابل بود و در شهر

ادامه مطلب »

گلوله همیشه گلوله است

«تو برو»… «نه نه خودت اول برو»… «نوبت توئه»… «من صدسال برم»… «هولم نده».. «گفتم که نمی‌رم»… صداهایی مبهم و گاه آشکار به گوش می‌رسید. جعبه‌ای بزرگ بود و هر

ادامه مطلب »

آرزوهای رنگی

از بیمارستان که به خانه برگشت چند لقمه از غذای دیشب را خورد و به سراغ کمد رفت. برای دیدن آقامیرزا به بیمارستان رفته بود و همان دمِ در جلوی

ادامه مطلب »

روشنفکر بودن یا روشنفکر نبودن

از اینکه چه زمانی واژه روشنفکر به دایره لغات ما ایرانی‌ها اضافه شد اطلاعات دقیقی در دست نیست؛ البته در گذشته واژه‌ای بوده است به نام “منورالفکر” به معنی کسی

ادامه مطلب »

وقتی بی‌پولی و خسته…

پیش‌نوشت: این ماجرا در زمان‌هایی دور و در کشوری بسیار دور اتفاق افتاده است و هیچ ربطی به زمان حال و کشور خاصی ندارد! در کشوری، دولت دچار مشکل مالی

ادامه مطلب »