سرزمین واژه های مرتضی رویتوند

من مرتضی رویتوند‌‌‌ هستم. نویسنده و روزنامه‌نگار. کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی. سال‌هاست داستان می‌نویسم. بیشتر طنز و بیشتر برای روزنامه‌ها. چند فیلم کوتاه هم ساخته ام البته به صورت کاملا تجربی.  

چندین جایزه هم در زمینه نویسندگی دارم.

سه کتاب هم تا حالا منتشر کرده‌ام:
بی‌حوصلگی (داستانک)
صندلی شماره هفتصدوپنجاه‌وپنج (شعر مینیمال)
زرافه‌بودن یا زرافه‌نبودن؟ (یادداشت‌های طنز)

هر چه فکر کردم بیشتر از این نمی‌دانم از خودم چه بگویم. انگار همه من در نوشته‌های من است.

دو کشور، دو انتخاب

سه نفر از آدم‌هایی که ساخته شده بودند بیشتر از بقیه بی‌قراری می‌کردند که به زمین بروند. آن‌ها چون کودکانی لجباز پای خود را به زمین می‌کوبیدند و فریاد می‌زدند:

ادامه مطلب »

آقازاده چه‌کاره است؟

همین‌که سربازی پژمان، پسر عباس آقا تمام شد، عباس آقا برای آنکه پژمان سرش به کار و زندگی‌اش باشد تصمیم گرفت پسرش را داماد کند. خانواده عباس‌آقا با کمی جستجو

ادامه مطلب »

مدیر به این خوبی نداریم!

چند ساعتی وقت داشت؛ همسرش برای خرید به بیرون رفته بود. مدیری بلندمرتبه در شهر بود. وسایل کارش را از کیفش آورد. پروند‌ها را، جزوه‌ها را و بقیه وسایلش را!

ادامه مطلب »

پدری، نگران فرزند

برای آینده فرزندش نگران و در فکر و خیال بود. با خودش گفت فرزندم چه شغلی داشته باشد بهتر است؟نخست فکر کرد شاید فرزندش پزشک باشد خوب است اما خیلی

ادامه مطلب »